مقدمه شماره 1

((تاریخ دارد عوض می‌شود.یکی از پیچهای مهم حرکت تاریخ در زمان من و شما دارد طی می‌شود.پیچهای تاریخ،در طول سالهای متمادی طی می‌شود.گاهی عمر یک نسل یا دو نسل،درتاریخ یک لحظه است.ما در همانیکی از همان پیچهای عمده و در یکی از همان نقاط عطفیم.

امروز به دوران نبىّ‌اکرم (صلّی اللَّه‌ علیه‌ و اله‌ و سلّم) نگاه کنید؛ از دور، پیچ را میشود دید. از نزدیک در حین حرکت، هیچ‌کس ملتفت نیست که چه کاری دارد انجام میگیرد؛ مگر هوشمندان. از این‌جا شما میفهمید که بشریت در دوران صدر اسلام، مشغول چگونه حرکتی بود و چه کار میکرد. نه این‌که بخواهم دوران نورانی نبىّ‌اکرم را با دوره‌های دیگر مقایسه کنیم، اما آن‌چنان کاری را امروز داریم انجام میدهیم؛ یا بهتر بگویم، امروز دنیا در حال آن‌چنان تحولی است که آن روز بود؛ آن روز هم کسی باور نمیکرد.

شما خیال میکنید قدرتهایی که آن روز بر دنیا مسلط بودند، کمتر از قدرت استکباری امریکای امروز احساس قدرت میکردند؛ نه، آنها هم همین‌طور احساس قدرت میکردند. ببینید با پیامبران چگونه حرف میزدند. ببینید برخورد تمدنها با کسانی که برخلاف هویها و هوسهای آنها حرف میزدند، چه‌قدر تحقیرآمیز بود.

به این ماجرای سه نفر پیامبری که به شهر «انطاکیه» مبعوث شدند، توجه کنید؛ «و اضرب لهم مثلا اصحاب القریة اذ جائها المرسلون. اذ ارسلنا الیهم اثنین فکذّبوهما فعززنا بثالث فقالوا انّا الیکم مرسلون». این سه پیامبر، به سردمداران یک تمدن گفتند که ما هدفی داریم، پیامی داریم و آمده‌ایم با شما حرف بزنیم. مسأله، مسأله‌ی کوه‌نشینی و سنگ‌تراشی نیست؛ مسأله‌ی تمدن امپراتوری کذایی روم با آن جاه و جلال و با آن آثار عظیم تاریخی است. این «انّا الیکم مرسلون»، در بیان قرآن که مبنی بر ایجاز است، یک کلمه است. پیامبران یک کلمه گفتند که ما به سوی شما فرستاده شده‌ایم. این‌طور نبوده که همه‌ی مردم «انطاکیه» را یکجا جمع کردند و این سه نفر رفتند سخنرانی کردند و گفتند: «انّا الیکم مرسلون»؛ نه، «انّا الیکم مرسلون»، همان‌طوری گفته شد که امام در طول این ده سال به دنیا گفت. امام همین را میگفت دیگر؛ «انّا الیکم مرسلون». ای بشر غافل! ای انسان اسیر دست چند فامیل سیاسی و صنعتی عالم! ای ملتهای تحقیرشده! ما آمده‌ایم شما را نجات بدهیم، ما آمده‌ایم با شما حرف بزنیم. امام ده سال این را میگفت؛ «انّا الیکم مرسلون». شاید آن پیامبران هم در طول مدتی این حرف را زدند.

«قالوا ما انتم الّا بشر مثلنا و ما انزل الرّحمن من شیء ان انتم الّا تکذبون». از طرف مقابل، تکذیب و تحقیر: نه آقا، شما چه میگویید؟ شما چه حرف تازه‌یی برای بشریت دارید؟ شما هم مثل بقیه‌ی مردمید؛ اسلامِ مخصوص خودتان را آورده‌اید و حرف مخصوص خودتان را میزنید؛ همین لحنی که سردمداران مادّیگری مظلم و منحوس دنیا، با انقلاب و با امام و با داعیان حق و پرچمداران حق، حرف زدند و امروز حرف میزنند.

«قالوا ما انتم الّا بشر مثلنا و ما انزل الرّحمن من شیء ان انتم الّا تکذبون. قالوا ربّنا یعلم انّا الیکم لمرسلون. و ما علینا الّا البلاغ المبین». حمله‌ی مجدد، از طرف پیامبران است: نه، مقدسات را به شهادت میگیریم که ما به خیر شما حرف میزنیم. ما فرستاده‌ایم، ما رسالت داریم، ما با شما حرف داریم. به وجدانتان مراجعه کنید، به ادیانتان مراجعه کنید، به اندیشمندان پاکنهادتان - اگر دارید - مراجعه کنید. ما میخواهیم حرفمان را به شما برسانیم - «البلاغ المبین» - نمیخواهیم به دست خودمان در هر نقطه‌یی، خشتی را از این‌رو به آن‌رو برگردانیم. ما میخواهیم انگیزش را در شما به وجود بیاوریم؛ صادر کردن اندیشه و فکر و انقلاب و فرهنگ؛ همانیکه بیش از همه چیز دشمن از آن خائف است.

تا صحبت بلاغ مبین در میان می‌آید، طرف مقابل جبهه‌اش خشن‌تر میشود. این‌جا دیگر صحبت تحقیر نیست؛ «قالوا انّا تطیّرنا بکم لئن لم تنتهوا لنرجمنّکم و لیمسّنّکم منّا عذاب الیم». این‌جا دیگر صحبت این نیست که در تبلیغات خود لبخند تمسخر بزنند و بگویند حرف نو آوردند، لکن مبانی کهنه را ترویج میکنند؛ نخیر، صف‌بندی است. او میگوید شماها برای بشریت مضرید؛ او که خودش بزرگترین ضربه را به حیات انسان زده است! میگوید اگر شما از این رسالت و از این حرف دست برندارید، تهدید میشوید؛ «لیمسّنّکم منّا عذاب الیم». آن‌وقت این‌جاست که پیامبر در مقابله‌ی با این روش، باز به یک ضربه‌ی متقابل مضاعف دست میزند؛ «قالوا طائرکم معکم أئن ذکّرتم بل انتم قوم مسرفون».

این حادثه همیشه بوده، امروز هم هست. آن روز هم دنیا و دنیاداران در مقابل حرکت پیامبر، با چهره‌ی خشن و سرد و با کمال خشونت رفتار میکردند؛ مخصوص امروز نیست؛ اما در همه‌ی موارد هم آن جبهه‌یی که در نهایت عقب‌نشینی کرده، همان جبهه‌ی متکبر و مستکبر بوده است. این جاست که تاریخ روزبه‌روز تکامل پیدا کرده است. تفسیر الهی تاریخ، این است. تکامل تاریخ، یعنی این.

تکامل، یعنی مفاهیم عالی را بهتر درک کردن، تخلق به اخلاق عالی را بیشتر پیدا کردن، و یک قدم به سوی یک معرفت صحیح جلو رفتن. به این ترتیب، بشریت قدم‌به‌قدم جلو آمده، تا به دوران نبوت خاتم رسیده؛ و امروز هم همان حرکت به سمت پیش ادامه دارد.))1

((قرن بیستم،قرن تحولات کوچک و بزرگ سیاسی در دنیاست و انقلاب ها و کودتاها و تحولات زیادی در آن صورت گرفته است.))2 در این میان، انقلاب اسلامی دارای ماهیتی کاملا متفاوت بود. ((در قرب بیستم هر چه که شما چشم بگردانید،هیچ یک از این تحولات را نمی‌بینید که تحت تاثیر ساخت و پاخت های پشت پرده و اعمال نفوذ قدرت های بیگانه نباشد.البته در بین همه اینها،انقلاب اکتبر شوروی مستثناست_که آن،نوع دیگری بود._اما بقیه تحولات سیاسی که در دنیا اتفاق افتاد،‌یا تحت تاثیر گروه‌های حزبی و پشت سرش شوروی بود، یا یک کودتای قدرت طلبانه چند نفر نظامی بود.بنابر این کار مردم نبود؛به شکلی که در ایران انقلاب اتفاق افتاد،انقلاب اکتبر شوروی هم مردمی نبود.))3

________________________________________

1.بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه 1370/06/27

2.بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ مردم اصفهان  1380/08/08

3.همان