اصل نوزدهم:یادگیری و یاددهی

نکته:در  فرآیند یاددهی و یادگیری،یادگیری زیربنا و اساس است و یاددهی بر آن استوار می باشد.تلاش کنیم پیوسته اصالت یادگیری را حفظ کرده،آن را قربانی یاددهی نکنیم.

نکته:یاد دادن و یادگیری به شکل یک فرآیند انجام می شود که در آن یاد دهنده و "یادگیرنده" نقش دارند.

لذا اگر یکی از این دو تاثیر گذار نقش خود را به خوبی انجام ندهد فرآیند با اختلال مواجه خواهد می شود.

انواع و اشکال یادگیری(رابطه معلم و متعلم)

1-معلم فعال و دانش آموز فعل پذیر:

در این یادگیری،چون خبری از خلاقیت و وانگیزش نیست،پیشرفت زیادی حاصل نمی شود.

معلمی که بار ها درسی را گفتعه باز با مطالعه وارد می شود ولی دانش آموز میل و رغبتی به یادگیری ندارد.در اینجاست که زحمات معلم به بار نمی شیند.

نکته:در این یادگیری،دانش آموز نقشی برای خود قائل نیست و لذا همواره منتظر یادگیری می ماند.

  • اکثر کسانی که تا آخر عمر دانشجو می مانند از این دسته اند.

در اینجا یک معلم خوب،نقش خود را در فعال کردن دانش آموز می داند نه صرفاً فعال بودن خودش برای یاد دهی.

2-معلم و شاگرد فعل پذیر(غیر فعال)

در این صورت حاصل یادگیری،آشفتگی و گاه ضرر خواهد بود.

  • این معلم دانش را با رفاه و پول می سنجد.
  • این معلم از زندگی عالی انسانی و راوبط عالی معنوی دور مانده است.
  • این معلم افسرده است و دنیای روانی او مملوء از تعارض های حل نشده است.
  • این معلم محدودیت را محرومیت می بیند و مشکلات را مصیبت و مکافات می پندارد.
  • این معلم خود را دربرابر مشکلات صاحب اراده،توان و اقتدار نمی بیند.
  • این معلم اعتقادی به سنت های جاری الهی در عنایت و رزاقیت ندارد.
  • در کنار آن شاگرد هم انگیزه ای ندارد لذا نتیجه آن دلمردگی و پریشانی است.
3-معلم فعل پذیر(غیر فعال) و شاگرد فعال
گرچه این شرایط خاص است ولی ممکن است پیش آید.
  • چنین دانش آموزی قبلا در محیط فعال بوده و زمینه یادگیری و تشویق داشته است.
  • تنها حسن این مورد این است که معلم گرچه شاگرد را کمک نمی کند ولی او را محدود هم نمی کند.لذا یادگیری خود انگیخته کودک اگر کور نشود کار خودش را می کند.
  • این نوع یادگیری هم انسجام کامل و کافی ندارد.
4-معلم هدایتگر و فعال و شاگرد فعال:
  • این معلم در قدم اول در اندیشه آماده کردن شاگرد خود است.ابتدا زمین را برای بذر آماده می کند.
  • او نگرش مثبت و فعال نسبت به محیط اطراف را فراهم می سازد.
  • او پرسشگری شاگرد و کودک را بی پاسخ نمی گذارد.
نکته:یادگیری با گرسنگی فرق دارد.در درون انسان دستگاهی وجود دارد که اگر غذا به او نرسد هشدار می دهد،ولی چنین چیزی در یادگیری نیست.کنکجاوی در بشر هست ولی منجر به یادگیری نمی شود.معلم خوب میل به ایجاد سوال و دانش را در شاگرد زنده می کند.معلم خوب قبل از فعال شدن خود،شاگرد را فعال می سازد.
  • معلم خود هدایتگر است تا کودک خود را بیابد.
  • معلم خوب"تعامل" در یادگیری را یک اصل می داند.
  • و در یک کلمه او یادگیری را بر یاددهی مقدم می داند.
عوامل و موانع فعالیت دانش آموز
  1. نگرش مثبت معلم و مربی نسبت به نقش فعال دانش آموز.
    وقتی معلم اعتقاد قلبی به نقش فعال دانش آموز داشته باشد و نه تنها در ذهن آن را تصدیق کند،بلکه به زبان آورد و بدان عامل باشد،دانش آموز پویا خواهد شد.
  2. داشتن دید تشویقی در مقابل نگرش تنبیهی
    معلمی که در موقع تصحیح املا دانش آموز درست نوشته ها را ببیند و برایش اصل باشد و غلط ها فرع،در واقع چشم خود را به داشته های دانش آموز دوخته نه به نداشته های او.
  3. به دانش آموزان نگرش تحقیقی می دهد نه تقلیدی
    لذا کمک می کند تا دانش آموز به دید تحقیق و اکتشاف به جهان بنگرد نه اینکه مصرف کننده تولیدات دیگران باشد.
  4. او دانش آموزان را ایده آلی نمی بیند و احتمال می دهد آنها نیز ممکن است مرتکب خطا شوند.
    لذا تلاش می کند به دانش آموزان بیاموزد که از هر خطایی می توان درس آموخت.
  5. صبر و حوصله در مواجه شدن با سوالات و نحوه پاسخگویی از عوامل فعالسازی شاگردان است.
    • او از دانش آموزان می خواهد سوالاتش را روشن تر بیان کرده و توضیح دهد.
    • به پاسخ های شاگرد هم مانند سوالات او گوش می دهد.
    • سوال کننده خوبی است تا پاسخ دهنده خوب

چکیده

ما قبلا در مورد خلاقیت(اصل 17) صحبت کردیم و بر فعال بودن متربی تاکید نمودیم.

در این اصل(19)تاکید ما بر این است که یاددهی ما بر یادگیری متربی استوار است.تا وقتی او یادگیرنده خوبی نباشد یاددهی ما سودی نخواهد بخشید.بنابر این در یادگیری اشکالی مطرح شد از جمله:

  1. معلم فعال و شاگرد غیر فعال(بی فایده)
  2. معلم و شاگرد هر دو غیر فعال(مضر)
  3. معلم غیر فعال و شاگرد فعال(نسبتاً بی حاصل)
  4. معلم فعال،هدایتگر و راهنما و شاگرد فعال(بسیار عالی)