اصل پانزدهم:ارتباط

زبان یک ابزار ارتباطی موثر است و کارکرد های زیادی دارد.مثلا:

  1. ارتباط های متعالی را متعدد می سازد.
  2. نیاز به حرکات عدیده برای انتقال پیام را منتفی می سازد.
  3. ارتباط را به سهولت،سادگی،گستردگی مقدور می سازد.
  4. برای تخلیه هیجان های انسانی به کار گزفته می شود.(غم/شادی/احساس تنهایی/احساس تحقیر و ...)
  5. زبان قدرت اندیشه را بالا می برد.
در بعضی قبایل تا عدد ده می شمردند و بالاتر از آن را با خیلی بیان می کردند.این زبانضعیف است،به تفکر کمکی نمی کند.لذا حتی در بعضی زبان ها به دلیل نارسایی از واژه زبان دیگر کمک می گیرند.
کارکرد های اصلی زبان:
  1. ارتباطی
  2. هیجانی
  3. فکری
که نقش تعیین کننده ای در زندگی انسان ها دارند.
نحوه انتقال پیام رسانی با زبان:
  1. پیام
  2. رمز گذاری
  3. رمز گشایی
این سه امر در انتقال زبانی نقش تعیین کننده ای دارند.
ما یک پیام را رمز گذاری می کنیم.یعنی در قالب جملات خاص قرار می دهیم.رمز گذاری ها به دانش و اطلاعات ما بستگی دارد.هرچه دانش زبانی وسیع تری داشته باشیم پیام را به شکل متنوع تری رمز گذاری می کنیم.
شنونده هم پیام را که دریافت کرد آن را از  قالب جملات بیرون آورده و در قالب مفهوم دریافت می کند.
لذا و.قتی زبان بیگانه ای را می شنود نمی تواند رمز گشایی کند.
از این نادک،بدست می آید که ما در ارتباط کلامی باید به چند امر توجه کنیم:
  1. پیام را به صورت روشن و واضح ارسال کرده و با هر کس مطابق فهم او صحبت کنیم.
    چون که با کودک سر و کارت فتاد
    پس زبان کودکی باید گشود
  2. در انتقال پیام،یکسویه عمل نکنیم.با نتربی به گفتگو بپردازیم تا بدست آوریم تا چه حد توانسته ایم مقصود خود را به متربی انتقال دهیم.و دیگر این که چه نکاتی را باید به او ناتقال دهیم.
  3. کلام را از بار هیجانی منفی تهی کنیم.از زبان برای تخلیه هیجان های منفی متربی استفاده نکنیم.یعنی عصبانیت،ناراحتی ها،غم ها و ناکامی های خود را از طریق زبان به او منتقل نکنیم.
    سرزنش کردن/تحقیر کردن/ناسزا گفتن و ... اغلب اوقات به منظور تخلیه هیجان های منفی در درون صورت می گیرد.
  4. هیجان های مثبت از قبیل محبت،شادی،خشنودی و احساس خوش بختی را به صورت کلامی به متربی منتقل کنیم.
  5. کلام باید طهارت و پاکیزگی داشته باشد.خوب است کلام خود را نیز مانند زندگی ظاهری یا ظاهر،پاکیزه و منظم قرار دهیم.
  6. از تکرار بیهوده مطالب بپرهیزیم.بویژه آنجا که شنونده از شنیدن خسته شده و حالت اشباع به او دست داده است.
    اگر چنین نکنیم فرصت دریافت درست پیام را از او سلب کرده ایم.

اصل شانزدهم:حیطه های رفتار
  • در حیطه های رفتار باید رفتار مناسب و متناسب با عمل فرزندان با خود باشیم نه نه صرفا دستور و اجبار کنیم.
  • برای انجام رفتار  مناسب و متناسب هم باید یک طبقه بندی درست از رفتار بچه ها داشته باشیم.
    یعنی رفتار آنها را به خوب،بد و مانند آن تقسیم کنیم.
در حوزه عمل:
  • باید برای بچه ها نقش قائل شویم.
  • به فرزندانمان اختیار و امکان مانور و حتی ریسک بدهیم.
  • احساس هویت و استقلال هم زمانی است که او کاری را مطابق میل خود انجام دهد.
    او می خواهد آزادی را تجربه کند.
با این حساب متربی سه نوع عمل خواهد داشت:
1)مجاز    2)نیمه مجاز    3)غیر مجاز

1)رفتار های مجاز:درس خواندن/غذا خوردن/رعایت بهداشت/دوری از دوستان بد و...
در این رفتار ها:
  • با روی گشاده با او مواجه شویم.
  • تشویق و تقویت یادمان نرود.
  • زمینه حداکثری را برای انجام این رفتار ها فراهم کنیم.
و در مقابل اعمال او بی تفاوت نباشیم.بلکه رضایت او را با گرم گرفتن،گشاده رویی و ... جلب کنیم.مثلا وقتی دارد تکالیف خود را می نویسد،لحظه ای کنار او بنشینیم و او را تشویق کنیم و رضایت خود را اعلام بداریم.
2_اعمال نیمه مجاز:این اعمال مطابق میل ما نیست ولی ضدیت شدیدی هم با خواست ما ندارد.
این اعمال:
  • از نظر فرزند با میل و رغبت انجام می گیرد.
  • از نظر ما با کراهت و اکره تفسیر می شود.
مثال:ما دوست داریم بچه ها به میل ما غذا بخورند ولی آنها غذای دیگری را می پسندند.
یا مسواک زدن،حمام کردن،صابون زدن به دست و ...
نسخه:در این اعمال وقتی فرزندمان کوتاهی می کند ضمن تذکر او را مختار می گذاریم.
3_اعمال غیر مجاز:سیگار کشیدن/ترک کردن نماز/تماشای فیلم ضد فرهنگی و مستهجن و ...
این اعمال ممنوعه اند و پشت خط قرمز تربیتی قرار می گیرند.لذا در این موارد او را تنبیه تربیتی می کنیم.

تذکرات
  1. حوزه مجاز و غیر مجاز قابل قبض و بسط اند.مثلا کاری که یک کودک نوزاد می کند همه اش مجاز است.حتی عمل دفع او هم مجاز است.
    به تدریج که کودک بزرگتر می شود حیطه های اعمال برای او به نیمه مجاز و غیرمجاز تقسیم می شود.
    لذا در تربیت باید به طور تدریجی و گام به گام،حیطه های رفتار را از بیرون به درون انتقال دهیم.درحدی که لازم نباشد مدام مری تعیین کند این کار مجاز است و آن یکی نه.بلکه متربی خود تشخیص دهد که کدام کار مجاز است.(این کار به مراحل رشد بستگی دارد.مثلا در دبستان تعیین محدوده اعمال نیمه مجاز محدود،تنگ و سخت است و دانش آموز آن را زیر نظر معلم خود تعیین می کند.ولی در دوره نوجوانی حیطه اعمال نیمه مجاز را خودش تعیین می کند . خودش دست به انتخاب می زند.)
  2. در حوزه تعیین رفتار،خانواده خوب خانواده ایست که وجدان فرزندان را تقویت می کند.یعنی کاری می کند که اگر نوجوان خطایی کرد خودش را سرزنش کند.(نفس لوامه)
    لذا سرزنش/دعوای پدر و مادر/تعارض های رفتاری/تنبیه بدنی/تهدید و ... این وجدان را خفه می کند.
  3. در تقویت اعمال مجاز و ترک اعمال نیمه مجاز و غیرمجاز روش ما حتما تربیتی باشد.
    مثلا مشاهده و تجربه را برای بچه ها یک اصل بدانیم.
    ایجاد اوقات فرح،شادی،فراغت،سرزدن به دوستان و فامیل را از یاد نبریم.
    کاری کنیم که بچه ها ما را باور کنند و دوست بدارند.
    همواره در جای آنها باشیم نه به جای آنها.یعنی درک صحیحی از موقعیت او داشته باشیم و ...