اصل پنجم:انگیزه

  • انگیزه عاملی درونی است.مانند گرسنگی،نیاز به مقبولیت و ...
نکته:کسانی کسانی وظیفه خود را خوب انجام داده و به دوش دیگری نمی اندازند که انگیزه قوی داشته باشند.
  1. انگیزه ها تجدید شونده اند.محرومیت نسبی باعث توجه بیشتر به انگیزه می شود.کسی که چشیزی را راحت به دست آورد قدر نمی داند.مادری که به زور به بچه غذا می دهد انگیزه او را در خوردن غذا کور می کند.اینها مربوط به انگیزه های طبیعی است.
  2. در کنار انگیزه های طبیعی،یکسری انگیزه های ثانوی است که جهت ترفیع موقعیت مهم است.مانند نمره یا پول که اکتسابی هم هست،نمره مانند پول است که اگر پول بیشتری بدهیم کالای بیشتری می خریم ولی اگر پول کمتری داشته باشیم ما را توبیخ نمی کنند.کسی که نمره ی کمتری می گیرد کمتر به او توجه می شود نه اینکه مورد تنبیه قرار بگیرد.
  3. هر از چند گاهی،اعمال خود انگیخته باید مورد توجه و تحسین قرار بگیرد.این خود انگیخته ها،انگیزه ها را بالا می برد.
  4. اجبار تضعیف کننده انگیزه هاست.غذا خوردن اندک اندک کودک به میل و اراده خویش،بهتر از فشاری است که توسط آن،کودک بیشتر غذا بخورد.

اصل ششم:تشویق و تنبیه
  • تشویق و تنبیه درست از عومل تربیت درست اند.لذا تعدادی از رفتار های متربی را تشویق و تعداد بسیار محدودی را برای تنبیه انتخاب می کنیم.
  • قاعده تشویق و تنبیه نباید تصادفی و به حسب حال خوش یا ناخوش مربی باشد.
  • در تشویق،هم فرد و هم عمل او را تشویق کرده و بین امروز و دیروزش مقایسه می کنیم.ولی در تنبیه مقایسه گذرا است و فقط فعل را سرزنش می کنیم.
  • فعلی مورد تشویق قرار می گیرد که با زحمت متربی حاصل شود.لذا از تشویق اموری که به طور تصادفی حاصل شده  مانند نمره ای که ناگهانی بدست آمده پرهیز می کنیم.یا هوش متربی مورد تشویق قرار نمی گیرد.
  • از تنبیه به سهولت و به فراوانی استفاده نمی کنیم.
  • آشفتگی دوره نوجوانی از اموری است که مورد تنبیه قرار نمی گیرد.
  • در تشویق و تنبیه،متربی را با دیگران مقایسه نمی کنیم.