اصل اول:آغاز تربیت

نقطه آغاز تربیت،تربیت خویشتن است.کسی می تواند مربی خوبی باشد که پیش از دیگران به تربیت خود بپردازد.

  • کسی می تواند مربی خوبی باشد که بیش از آنکه از دیگران انتظار تغیر و اصلاح داشته باشد،از خود چنین توقعی داشته باشد.
  • انسانی که اهل مطالعه نیست،چگونه دیگران را به این کار دعوت می کند؟
  • انسان از عمل دیگران بیشتر تاثیر می پذیرد.
  • کسانی که دست اند کار تربیت دیگران اند،وقتی روی خود کار کنند بیشتر متوجه اشکالات و سختی کار می شوند.
  • همخوانی و همراهی این افراد با متربی بسیار زیاد است.چون احساس مشترکی با او پیدا می کنند.
  • چنین فردی خود را در حد متربی تنزیل می دهد و با او احساس مشترکی پیدا می کند.
 اصل دوم:ابعاد تربیت
در تربیت باید به رشد همه جانبه و متوازن شخصیت متربی در ابعاد عقلی،عاطفی،حرکتی،اخلاقی و هنری توجه داشت.
  • انسان دارای ابعاد متعارض و مختلف استولی در عین حال همه را در "خود" خلاصه می کند.
ابعاد مختلف انسان عبارتند از:
  • بعد شناختی/بعد عاطفی/بعد حرکت جسمانی/بعد اجتماعی/بعد اخلاقی/بعد هنری
  • در بعد شناختی،نه تنها باید افکار را به کودک آموخت،بلکه باید روش فکر کردن را نیز به وی آموزش داد.
  • در بعد عاطفی چون با روان انسان سر و کار داریم،باید انگیزه ها را تقویت کنیم.انگیزه تمایل به نیکی،تفکر،زیبایی دوستی،کمال جویی،عشق به دیگران و ...
  • در بعد حرکتی جسمانی،سالم و متعادل نگه داشتن جسم و حرکات از جمله وظایف تربیتی است.
  • در بعد اجتماعی،سهم رفتار متربی با دیگران در نظر گرفته می شود.
  • در بعد اخلاقی،وجدان اخلاقی که مهار کننده درونی فرد است تقویت می شود.مهار کننده ها یا بیرونی اند مانند تشویق ها،تنبیه ها،پلیس و ... یا درونی اند مانند نفس لوامه،فطرت،نهاد و ...
  • در بعد هنری،زیبایی شناسی متربی پرورش می یابد.صحنه ها،آثار زیبا،صوت و لحن زیبا و ...