ایمان دارای درجات ومراتبی است که قابل شدت و ضعف است، ایمان کامل، ایمان قوی، ایمان عادی، ایمان ضعیف، از مراتب ایمان است. ایمان اولیای خدا، با ایمان مردم عادی بسیار تفاوت دارد. حاصل ایمان بر دو قسم است: حاصل ایمان بر دو قسم است. ایمان مستقر و ایمان مستودع.
الف) ایمان مستقر: ایمانی
است که از روی دلیل و برهان عقل و نقل باشد و ایمانی که ثابت و زوال
ناپذیر در برابر القای شبهات و وسوسههای شیطانی میباشد. خداوند درباره
درجه و مراتب این نوع ایمان میفرماید: «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ»، او کسی است که سکینه و آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان افزوده شود.
امام
علی(ع) فرمود: « فَمِنَ الْإِیمَانِ مَا یَکُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً
فِی الْقُلُوبِ وَ مِنْهُ مَا یَکُونُ عَوَارِیَ بَیْنَ الْقُلُوبِ وَ
الصُّدُور»، ایمان بر دو قسم است: یکی ایمانی که در دلها ثابت و برقرار
است و دیگری ایمانی که در میان دلها و سینه ها ناپایدار است.
ب) ایمان عاریه و مستودع:
آن ایمانی است که بیدلیل و برهان از روی تقلید پدر و مادر باشد. این قسم
ایمان به تشکیک مشکک زائل میشود، به خصوص اگر از اهل معصیت هم باشد و با
اهل بدعت و ضلالت هم رفاقت و مجالست داشته باشد. به اندک چیزی او را به شک و
شبهه میاندازد و ایمان او را مبدل به کفر میکنند. پس در ضعف ایمان یا
ایمان عاریتی گاهی ایمان دارد و گاهی از آن محروم است، چنین ایمانی
نمیتواند او را در دینداری نیرومند بگرداند. برخی افراد ایمانشان ضعیف است
و همانند یک مادر که از بچهاش مراقبت میکند، میبایست از ایمانشان
مراقبت کنند. مولوی میگوید:
همچو مادر بر بچه، لرزیم از ایمان خویش
از چه لرزد آن ظریف سر بر ایمان شده
به
هرحال کسانی که ایمانشان سست و ضعیف است با اندک بهانهای میلغزند، به
همین جهت است که در اسلام آمده است: کسی حق ندارد در جامعه شبههافکنی کند،
یا کتابهای گمراهکننده (کتب ضاله) را ترویج کند، چون که این امور در سست
ایمانان موجب تزلزل و محو ایمانشان میشود.
والسلام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نویسنده و روزنامه نگار:علی اصغر صرفه جو
برگرفته از:سایت مرکز تحقیقاتی جوادالائمه_دفتر آیت الله احدی(حفظه الله)